خاطره

pink rose

خاطره

sahar basaadat
pink rose

خاطره

یکی از دوستام تعریف میکرد :

خواستگار  اومده بود واسه خواهرم ، از این خواستگاریا بود كه همش به دیوار  باید نگاه  می كردیم ، بعد یه دفه تلوزیون و روشن كردم ،‌ پسره برگشت گفت :  بزنید اون  فیلمه رو ببینیم كه دخدر پسره یواشكی با هم ازدواج كردن ، خیلی  با حاله !!!
مادرم گفت: دخدره با پسره یواشكی ازدواج كرده خوبه؟
پسره گفت : نه این كارشون واقعن اشتباه بوده ، منظورم موضوع فیلم بود

...
مادرم گفت: موضوع فیلم همینه دیگه ، دخدره با پسره یواشكی ازدواج می كنه
پسره گفت: نه منظورم اون قسمتش كه عموئه كلاهبرداری كرده ، اونجاش باحاله
مادرم گفت: این كه مرده كلاهبرداری كرده كجاش باحاله؟
دیگه نزدیك بود پسره بگه : گو خوردم ، چرت و پرت گفتم!!
مادره پسره گفت: بزنید سریال دخدران حوا رو ببینیم اونم خوبه
پسره گفت: اره اونم خوبه چنتا پسر چنتا دخدرو سر كار گذاشتن !!!
یه  دفه بابای پسره گفت: می شه تلوزیونو خاموش كنید ؟؟ به نظرم به دیوار  نگاه  كنیم بهتره !! بعدم دره گوشه پسرش یه چیزی گفت كه تقریبن همه مون می  دونیم  چی گفته ، احتمالن گفته : پسر جان این یه شبو زرزر نکن جان مادرت  !!!


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 12 مهر 1392برچسب:, | 18:27 | نویسنده : sahar basaadat |
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.